ایستاده ام
تا که جامانده ها برسند
استاده ام
تا جاماندگان روزگار
دل کنند از این روزگار
دل کنند از وابستگی ها
ایستاده ام بلکه
خواب غفلت جاماندگان
بشکند به یک صدا
به جمعه جمعه ها
به انا المهدی روزگار
ایستاده ام
که امروز نائب المهدی
بانگ بر آورده به بی خوابی ما
جامانده جان بایست که وقت جاماندن سر آمده
بایست
وِ زبون لاری(وُیسا اُوسط میدون)
*ﺗـامـــــحرم*
*ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ*
*ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ ؟*
*ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ*
*ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ*
*ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ*
*ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ؟*
*ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ؟*
*ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ*
*ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ؟*
*نکند باز بمانم*؟
*ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ*
*ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ*
*ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ؟*
*ﻧﮑﻨﺪ*
*ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎنم*
*ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ؟*
*ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ*
*ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺑﻤﺎﻧﻢ*
مهدی جان:
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره ، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟شده ام باز هوایی
چه شود جمعه این هفته بیایی؟
به جمالت…
به جلالت…
دل ما را بربایی
اللهم عجل لولیک الفرج
هر گل خوشبو که گل یاس نیست
هر چه تلألو کند الماس نیست
ماه زیاد است و برادر بسی
هیچ یکی حضرت عبـاس نیست
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
زده ام سبزه گره، تا گره ای وا گردد
سالمان ،سال ظهور گل زهرا گردد
روزمان را با سلامی پر برکت آغاز کنیم:
✨سلام برگلهای هستی✨
دیدار یار غائب ، دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
اللّهم عجّل لولیک الفرج
دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت
برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟
بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان
به جستجوی تو و خیمه و بیابانت
به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم
بس است این همه دوری بس است هجرانت
تو را قسم به صبوری قلب منتظران
عزیز فاطمه برگرد سوی کنعانت
عدالت علوی تو خواب این شهر است
فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت
اگر چه لایق احسان تو نبودم من
همیشه شامل من بوده است احسانت
از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر
ظهور می کند آن روی ماه پنهانت
بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ….
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
ای آفتاب زهرا، عجل علی ظهورک
تنهای شهر و صحرا، عجل علی ظهورک
گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی
در دیده و دل ما، عجل علی ظهورک
بی تو غریب، قرآن، بی تو اسیر، عترت
بی تو علی است، تنها، عجل علی ظهورک
نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟
ای مهر عالم آرا عجل علی ظهورک
دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است
پا در رکاب بنما، عجل علی ظهورک
حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت
الغوث یابن زهرا ! عجل علی ظهورک
زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته
دارند با تو نجوا، عجل علی ظهورک
خون دو دیده گوید، دست بریده گوید
بر انتقام بازآ، عجل علی ظهورک
هم عمه ها پریشان، هم جد توست عطشان
هم چشم ماست دریا، عجل علی ظهورک